مبارزه با کاپیتولاسیون و تبعید به ترکیه
شاه، از پس از کودتای 28 مرداد، دریافته بود که برای استمرار سلطنت و گستراندن سلطه جابرانه خود بر همه اجزا و لایه های درونی و بیرونی کشور، چاره ای جز تکیه بر قدرت و نفوذ امریکا ندارد . همه تصمیمات و راهکارهای دولت های وقت، به نوعی زمینه را برای اطمینان بخشیدن به امریکا برای سرمایه گذاری های بیشتر و حضور فعال تر در ایران آماده می کرد . امریکا نیز از این موقعیت، کمال استفاده را می برد و به کمتر از بلعیدن همه منابع موجود در ایران و تبدیل ایران به بازار کالاهای مصرفی خود و تسلیحات رضایت نمی داد . برای اینکه امریکا با اطمینان بیشتری به حضور استعماری خود در ایران ادامه بدهد، کابینه علم لایحه ای را - پس از تصویب در هیات وزیران - به مجلس سنا برد که در اصطلاحات سیاسی، از آن به "کاپیتولاسیون" یاد می کنند . این لایحه ننگین که برای همه مستشاران و دیگر اتباع امریکایی، مصونیت قضایی و سیاسی ایجاد می کرد، در تاریخ 14 مهر 1343 در مجلس پیش گفته با 73 رای موافق و 63 رای مخالف به تصویب رسید . رژیم شاه می دانست که پخش این خبر، چه مخالفت هایی را برخواهد انگیخت و بسا پیش بینی کرده بود که رسیدن خبر تصویب لایحه به امام خمینی چه واکنش انقلابی و تندی در پی خواهد داشت . از این رو از پخش خبر آن جلوگیری کرد و اجازه درج آن را در مطبوعات نداد . اما مجله داخلی مجلس شورا، پس از گذشت چند روز از تصویب لایحه به دست رهبر بزرگ انقلاب اسلامی رسید و ایشان در کمال تاثر و تاسف، متن کامل سخنرانی ها و گفتگوهایی را که میان نمایندگان مجلس و رئیس دولت، رد و بدل شده بود، مطالعه کردند . 70 امام خمینی به فراست دریافت که این لایحه بیگانه پسند، همه موانع حقوقی و قانونی را برای حضور نیروهای امریکایی در ایران و تضمین امنیت آنان برمی دارد .
رژیم شاه، آماده برگزاری مراسم و جشن های پرهزینه چهارم آبان (سالروز تولد محمدرضا) می شد . این جشن های فرمایشی، هرساله با صرف مخارج گزاف به بودجه کشور تحمیل می شد و کسی را یارای کناره جستن از آن نبود . شور و شعفی دروغین، کوچه و خیابان های شهر را زیر زرق و برقی دلخراش فرو برده بود . امام خمینی نیز تصمیم گرفت که در همان روز (چهارم آبان) که مصادف شده بود با سالروز میلاد خجسته حضرت زهرا - سلام الله علیها - و ولادت خودشان، برای مردم سخنرانی کند و پرده از این آخرین دستاورد انقلاب شاه و میهن! بردارد . خبر سخنرانی به اکثر شهرها رسید و گروه های بسیاری از مردم، خود را برای حضور در قم و شنیدن سخنان رهبر خود، به قم رساندند . شاه، برای بازداشتن امام از ایراد سخنرانی، نماینده ای به بیت معظم له فرستاد، ولی امام او را نپذیرفت و همچنان بر اراده خود پای عزم فشرد . در آن روز تاریخی، امام خمینی با چهره ای برافروخته و متاثر، در میان هزاران نفر از مردم مومن و انقلابی کشور، حاضر شدند و سخنان شورانگیز خود را با ذکر آیه استرجاع (انالله و اناالیه راجعون) آغاز کردند .
من تاثرات قلبی خودم را نمی توانم اظهار کنم . قلب من در فشار است . از روزی که مسائل اخیر ایران را شنیدم، خوابم کم شده، [گریه حضار] ناراحت هستم، قلبم در فشار است . من با تاثرات قلبی، روزشماری می کنم: چه وقت مرگ پیش بیاید . [گریه شدید حضار] .
ایران دیگر عید ندارد . عید ایران را عزا کردند . عزا کردند و چراغانی کردند . عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند . ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانی کردند، پایکوبی کردند . اگر من به جای اینها بودم، این چراغانی ها را منع می کردم . می گفتم بیرق سیاه بالای سر بازارها بزنند، بالای سر خانه ها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند . عزت ما را پایکوب کردند، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند . قانونی به مجلس بردند که در آن، اولا ما را ملحق کردند به "پیمان وین" و ثانیا الحاق کردند به آن: که تمام مستشاران نظامی امریکا ... . 71
سخنان آگاهی بخش و تاثرانگیز و بریده بریده امام، هر بار با فریاد و شیون حاضران همراه می شد . امام در این سخنرانی، با ساده ترین بیان معنای حقیقی این لایحه را برای مردم توضیح دادند . پس از آن از گرفتاری ها و مشکلات مردم سخن گفتند و یادآور شدند که همه مشکلات ما از امریکا است .
امریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از امریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر و همه از هم پلیدترند . لیکن امروز سر و کار ما با امریکاست ... امروز تمام گرفتاری ما از امریکاست . تمام گرفتاری ما از اسرائیل است، اسرائیل هم از امریکاست، این وکلا [که به کاپیتولاسیون رای دادند] هم از امریکا هستند . این وزرا هم از امریکا هستند، همه دست نشانده امریکا هستند، چرا در مقابل آن نمی ایستند، داد بزنند؟ 72
یکی دیگر از محورهای سخنان امام در روز تاریخ ساز، دعوت ایشان از علما و روحانیون برای حضور در صحنه های سیاسی کشور بود . اعلام خطرهای امام در این سخنرانی، آن چنان جدی و صادقانه بود که حجت را بر همگان تمام کرد و از آن پس جماعت روحانی را با همین محک (توجه به اعلام خطرهای امام) می سنجیدند .
ای علمای ایران! ای مراجع اسلام! من اعلام خطر می کنم . ای فضلا! ای طلاب! ای حوزه های علمیه! ای نجف! ای قم! ای مشهد! ای تهران! ای شیراز! من اعلام خطر می کنم .
من تمام روحانیین را تعظیم می کنم . من بار دیگر دست تمام روحانیین را می بوسم . آن روز [ماجرای 15 خرداد] اگر دست مراجع را بوسیدم، امروز دست کاسب را هم می بوسم . [گریه و احساسات شدید مردم] . 73
در همین سخنرانی، امام خمینی برای چندمین بار، توجه حکومت را به قانون جلب می کنند و از همه می خواهند که دست کم به قانون اساسی کشور که از زمان مشروطه در ایران معمول بوده است، عمل کنند . استناد امام به قانون اساسی مشروطه و اعتراض ایشان به استنکاف شاه از عمل بدان، از فراست و آشنایی امام با شیوه مبارزه سیاسی خبر می داد . وی در عین آنکه با شجاعانه ترین لحن با شاه سخن می گفت، از راهکارهای قانونی نیز غافل نشده و انگشت نقد بر یکی از اساسی ترین و عمیق ترین ضعف های حکومت پهلوی نهاد:
به حسب نص قانون، طبق اصل دوم متمم قانون اساسی، تا مجتهدین در مجلس نظارت نداشته باشند، قانون هیچ اعتباری ندارد . از اول مشروطه تا به حال، کدام مجتهد نظارت داشته است؟ اگر پنج نفر مجتهد در این مجلس بود، حتی اگر یک روحانی در این مجلس بود، تو دهن اینها می زد، نمی گذاشت این کار انجام شود، مجلس را به هم می زد . 74
امام خمینی به این سخنرانی آگاهی بخش و صریح، بسنده نکردند و در همان روز (4 آبان 1343) بیانیه ای صادر کردند . در اعلامیه، رای مجلس به کاپیتولاسیون، رای به اسارت ایران و ایرانی قلمداد شده است و از آن به "سند بردگی ملت ایران" نام می برند . این اعلامیه به قدری صریح و به دور از مجامله و ابهام گویی و کمترین مماشات است که شاه را بر سر دوراهی قرار داد: یا خود در ایران بماند و یا امام خمینی . فراز کوتاهی از این اعلامیه بدین قرار است:
اکنون من اعلام می کنم که رای ننگین مجلسین، مخالف اسلام و قرآن است و قانونیت ندارد، مخالف رای ملت مسلمان است، وکلای مجلسین، وکیل ملت نیستند، وکلای سرنیزه هستند . رای آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن، هیچ ارزشی ندارد و اگر اجنبی ها بخواهند از این رای کثیف سؤاستفاده کنند، تکلیف ملت تعیین خواهد شد ... بر ملت ایران است که این زنجیرها را پاره کنند، بر ارتش ایران است که اجازه ندهند چنین کارهای ننگینی در ایران واقع شود ... این دولت را ساقط کنند . وکلایی که به این امر مفتضح رای دادند، از مجلس بیرون کنند ... . 75
افشاگری امام خمینی علیه احیای رژیم کاپیتولاسیون که بازمانده از سنت های استعماری در قرن نوزدهم بود، ایران را در آستانه قیامی دیگر قرار داد . اما رژیم شاه با بهره گیری از تجربه های پیشین خود، بویژه ماجرای 15 خرداد 42، با همه قوا و تمهیداتی که از پیش اندیشیده بود، دست به کار شد . غیر از این، قیام آبان، تفاوت دیگری نیز با نهضت 15 خرداد داشت: در قیام 15 خرداد، تقریبا همه مراجع و نامداران حوزه به میدان آمده بودند و با همه توان و نفوذی که داشتند، قیام مردمی 15 خرداد را یاری و پشتیبانی کردند . اما در مدت یک سالی که گذشته بود، برخی از رهبران نهضت به مصلحت گرایی و محافظه کاری گراییده بودند و کمتر گفتار و رفتارهای انقلابی، از آنان سر می زد . مبارزه دوباره و جدید امام علیه رژیم وابسته پهلوی، این بار با مشکلات بیشتری رو به رو بود: از سویی شاه و همدستانش مجرب تر از پیش عمل می کردند و از سوی دیگر حوزه های علمیه، آن وحدت و همدلی سابق را نداشتند . این اختلاف، و آن اتحاد، دست شاه را برای شدت عمل و تصمیم های خطرناک باز می کرد . شاه هم به دلیل حمایت های بیشتر امریکا و هم از سر کینه و بغضی که از امام به دل داشت، و هم به دلیل احساس ایمنی از شورش یکپارچه حوزه ها، این بار تصمیم گرفت امام را به خارج از کشور تبعید کند . ارتشبد سابق حسین فردوست که از نزدیکان شاه و دربار پهلوی بود، در خاطرات خود، می نویسد: "این تصمیم [تبعید امام به ترکیه] پس از چند روز مطالعه، به دستور مستقیم امریکا بود . "76
نظرات شما عزیزان: